نقش معماری سنتی ایرانی در توسعه شهرسازی
در معماری سنتی ایران، ساختمانها بر اساس موقعیت جغرافیاییشان از طریق سقفها، کاهش سطوح خارجی در برابر تابش مستقیم آفتاب، ایجاد سایهبانهای متناسب با هر منطقه، بادگیرها و زیرزمینها، حیاط مرکزی، جان پناههای سایهگستر، پنجرههای رو به آفتاب چنان با محیط خارج مقابله میکند که بهترین آسایش فضای داخلی را بدون استفاده از دستگاههای پیچیده انرژی بر و آلوده کننده امکانپذیر میسازد.
امروزه بیشتر دست اندرکاران ساخت و ساز، فرم ظاهری معماری گذشتگان (سنتی) را بدون در نظر گرفتن کارایی، ایستایی و مقاومت مصالح در برابر بارها و فشارهای وارده از ساختمان، مقابله در برابر گرما و نزولات جوی تقلید کرده و با تکیه بر سنتهای گذشته، نام معماری مدرن بر آن مینهند و این در حالی است که فرهنگ و اقلیم هر منطقه و دانش و تجربه پیشینیان به طور قطع در فرم دهی عناصر ساختمانی و نیز عناصر شهری مؤثر بوده و هست.
در مسکنهای بومی و سنتی مناطق و اقوام مختلف در جهان، انسانها با شیوههای به یادگار مانده از روزگاران گذشته، شرایط ناسازگار خارج را با صرف کمترین انرژی به فضای متعادل و مطلوب داخل تبدیل میکند و این سرد و گرم چشیدن از روزگار و کسب تجربه در ساخت فضاهای مسکونی، همان مفهوم معماری سنتی با توجه به اقلیم است.
در واقع هرگونه فعالیت معماری و شهرسازی، بدون در نظر گرفتن پشتوانه علمی و دانشی که حاصل زندگی نسلهای گذشته آن اقلیم است؛ تنها پشت پا زدن به تمامی اندوختهها و تجربیات گذشته است و نتیجه آن وجود فضاها و ساختمانهای بیمار گونهای است که حتی توان برآوردن اولین نیازهای بشر را به عنوان سرپناه ندارد.
در دنیای غرب، اندیشمندان در زمینه مباحث نظری تأثیر اقلیم بر ساختمان با مطالعه شرایط آب و هوایی انجام آزمایشهای گوناگون و بر اساس سنتهای مناطق مختلف، نظریات جامعی مطرح کردهاند و با استنتاجهای علمی از تحقیقات خود، کشورشان را تقسیمبندی اقلیمی کرده و در ارتباط با هر اقلیم تیپولوژی معماری و شهرسازی را ارائه میکند.
در کشور ما ایران با توجه به شرایط آب و هوایی مختلفی که وجود دارد، با سیستمهای گوناگون ساختمانی رو به رو میشویم که در تداوم مقابله با شرایط محیط خارج، از تجربیات ارزشمند نهفته در طراحی، ساخت و انتخاب مصالح در ساختمانهای سنتی کشورمان با بی اعتنایی به گذشته و با برداشتهای نادرست و بی محتوا از معماری جهان غرب، تمامی دانش و تجربیات اندوخته گذشتگان خود را از یاد برده و با تقلید کورکورانه و ناقص از معماری جهانی، زمینهای حاصلخیز این مرز و بوم را به کالبدهای بی هویت ساختمانی تبدیل میکنند.
معماری و شهرسازی بومی در پهنه جهان و آروینهای آن (تجربیات و آزمونهای آن) در معماری و شهرسازی عاملی بر محدودیت آن یا اسارت فرد طراح است هر چند امروزه آموزههای معماری مدرن، رویکردی جز این دارد.
شهرساز و معمار مدرن، اگرچه مدعی آزادسازی طراح از قیود و محدودیتهایی ناشی از ملاحظات اقلیمی بوده، در عمل هم توانسته آزادی فزونتری برای فرم به ارمغان آورد، اما با سهل انگاری و نادیده انگاشتن عوامل طراحی و شرایط بومی و اقلیمی که حاصلی جز وابستگی صرف به فن آوری نداشته است در یک جنبش همگانی معماران و شهرسازان بومی را به شناخت و رعایت اصول معماری و شهرسازی گذشته واداشت.
در واقع باید قبل از هرگونه طراحی اطلاعات آماری آب و هوایی منطقه را جمعآوری کرده و سپس با دخیل کردن روشهای بومی و محلی هر منطقه در طراحی پایدار برای هر منطقه به اجرا درآورد به گونهای که ضمن کاهش مصرف انرژی، توسعه پایدار شهری را نیز تحقق بخشید.
منبع:
https://www.imna.ir/news/503100/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D9%86%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%87%D8%A7